۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

کار بوزينه نيست نجاري

بوزينه ای درودگری را ديد که بر چوبی نشسته بود و آن را می بريد و دو ميخ پيش او ، هرگاه که يکی را بکوفتی ديگری که پيشتر کوفته بودی برآوردی . در اين ميان درودگر بحاجتی برخاست ، بوزينه بر چوب نشست از آن جانب که بريده بود ، انثيين او در شکاف چوب آويخته شدو آن ميخ که در کار بود پيش ازانکه ديگری بکوفتی برآورد . هر دو شق چوب بهم پيوست ، انثيين او محکم در ميان بماند ، از هوش بشد.درودگر باز رسيد وی را دست بردی سره بنمود تا دران هلاک شد . و ازينجا گفته اند «درودگری کار بوزنه نيست .» کلیله و دمنه باب اسد و ثور
این داستان را که می‌خوانید متوجه می‌شوید که دنیا چقدر پیشرفت کرده است که امروز یکی از همان نژاد رئیس جمهور شده است و در سازمان ملل برای صندلی های خالی سخنرانی می‌کند و نسخه می‌پیچد ، البته به همان سبک اجدادش در نجاری . بیشتر از این هم نباید توقع داشت . فقط ترس من از این است که به همان سبک نیز هلاک گشته و کشور را هم ويران کند .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر